Total Pageviews

Wednesday, October 20, 2010


گناهی ندارم ولی قسمت اینه
که چشمای کورم به راهت بشینه
برای دله من واسه جسم خستم
منی که غرورو تو چشمات شکستم
سر از کار چشمات کسی در نیاورد
که هر کی تو رو خواست یه روزی بد آورد
برای دل من واسه جسم خستم
منی که غرور رو تو چشمات شکستم
واسه من که برعکس کار زمونه
یکی نیست که قدر دلم رو بدونه
گناهی ندارم ولی قسمت اینه
که چشمای کورم به راهت بشینه
هنوزم زمستون به یادت بهاره
تو قلبم کسی جز تو جایی نداره
صدای دلم ساز ناسازگاره
سکوتم به جز تو صدایی نداره
تو خواب و خیالم همش فکر اینم
که دستاتو بازم تو دستام ببینم
ولی حیف از این خواب پریدم
که بازم با چشمایه کورم به راهت بشینم

2 comments:

  1. khali nabaaaaaaand gholombeeeh:D:D

    ReplyDelete
  2. درخت همسایه سیب داشت
    و تو در حسرت داشتن سیبی
    به تماشای درخت
    و چیدم من برایت
    همسایه آمد
    غضبناک و ...
    فریاد شنیدم
    درد کشیدم ...
    سالها میگذرد
    حال که میبینم گذشته را
    تو ارزش سیب داشتن را نداشتی
    کاش هرگز تمنای چشمانت را برای داشتن سیب نمیدیدم

    ReplyDelete